تا پایان سال خورشیدی چند ساعتی بیش نمونده. سال ۹۷ پر بود از وقایع تلخ و شیرین. تلخ ترینش از دست دادن خاله منیر بود و شیرین ترینش تغییر بزرگی که من در کارم دادم. امسال افتادم رو دور خوندن کتابهای بسیار زیبایی از ادبیات معاصر و این کار داره بهم از خیلی جهات کمک می کنه.
امیدوارم سال جدید وقایع شیرینش بیشتر از تلخی هاش باشه. اول از همه سلامتی برای نزدیکانم رو آرزو می کنم و دوم دعا می کنم که وضع معیشتی هموطنانم بهتر بشه.آمین.
مامانم هنوز رسم زیبای عیدی دادن رو تمام و کمال اجرا می کنه. وقتی چند روز قبل از عید باهم هستیم میریم خرید و برای خواهر زاده های خودش و بقیه بچه های فامیل که می دونیم حتما به دیدنش میان عیدی می خره. وقتی کوچک بودم عیدی گرفتن از دست بزرگترهای فامیل به خصوص خاله هام خیلی خوشحالم می کرد. هنوز هم عیدی گرفتن رو دوست دارم به خصوص که فرزاد و مامانم عیدی های خوبی به من میدن یادمه ۵ ساله بودم و خاله منیر برای من یه ست لباس پرستاری خریده بود و برای نوید یه ست لباس زورو ! هنوز لذتش زیر زبونمه بچه های اطرافمون اینقدر همه چی دارن که دیگه هیچ هدیه ای خیلی خوشحالشون نمی کنه. با هر وسیله ای چند بار ور می رن و بعد میندازنش یه گوشه. امسال از کوچکترین پسر عمه ام پرسیدم عیدی چی گرفته و وقتی گفت پدر و مادرش پارسال و امسال چه هدیه هایی براش خریدن مغزم سوت کشید. به نظر خیلی هم قدردان نمی رسید، زمونه خیلی عوض شده.
تولد سی و اندی سالگی ام هم فرا رسید. چه خوب که خانواده ، همکاران و دوستانی دارم بهتر از آب روان که هر سال باعث میشن روز تولدم بهم خوش بگذره . همسر این هفته ۴۰ ساله میشه و به نظرم روز خیلی مهمی پیش رو داریم. هدیه اش رو قراره دو ماه دیگه بگیره ولی سعیمون رو می کنیم که آخر هفته شادی داشته باشم و جشن دو نفره ویژه ای داشته باشیم. این آخر هفته تعطیلات عید پاکه و اینجا مردم مشغول تدارک صبحانه عید ، خرید شکلات تخم مرغی، رنگ کردن تخم مرغ و سرگرمی برای بچه ها هستند. من هرسال آدینه نیک هم علاوه بر دوشنبه عید پاک تعطیل بودم اما کمپانی جدید این روز تعطیل نیست ولی خوب به شوق آخر هفته طولانی بهاری خوشحالم.
درباره این سایت